"> ولايت از منظر قرآن
صفحه نخست | عناوین مطالب | پروفایل مدیر | پست الکترونیک

ولايت از منظر قرآن

 ((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرم‌افزار مکتبة اهل بيت (عليهم السلام) و المكتبه الشامله مي‌باشد )))

استاد حسيني قزويني

بحث ما در رابطه با آيه ولايت بود و عرض کرديم که مرحوم شيخ طوسي (ره) مي‌فرمايد:

از قوي‌ترين ادله شيعه بر امامت و ولايت و خلافت آقا امير المومنين (عليه السلام) است.

گفتيم که استدلال بر اين آيه، بر دو رکن و محور است:

محور اول بحث:

اثبات نزول آيه شريفه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام)

در اين مورد، مفصّل صحبت کرديم و أقوال بزرگان و صحابه و مفسران را آورديم و روايتي را از ابن مردويه و فخر رازي و ديگران آورديم که ثابت مي‌کند نزول آيه را در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام).

در استدلال به روايات اهل سنت، از سه طريق مي‌شود مسئله را تثبيت کرد:

راه اول: روايت را نقل مي‌کنيم و سند روايت را از منظر علماي رجال اهل سنت بررسي مي‌کنيم. يعني در سند روايت، 5 راوي قرار گرفته است و بايد يک به يک اينها را ببينيم. اگر کسي کتاب رجال ذهبي به نام سير اعلام النبلاء - از کتاب‌هاي مفصل و معتبر رجالي اهل سنت که در 25 جلد چاپ شده - و کتاب تهذيب الکمال مزّي - که در 35 جلد چاپ شده و کتاب تهذيب التهذيب ابن حجر - که در 12 جلد چاپ شده و تلخيص تهذيب الکمال مزّي است - را مطالعه کند، عمده بحث رجالي يک روايت حل خواهد شد. بايد راوي‌ها را بررسي کنيم و اگر ديديم که راويان را توثيق کرده‌اند، مي‌گوييم که روايت صحيح است از منظر اهل سنت، نه از منظر ما. چون ما دنبال اين هستيم به روايتي که در نزد خودشان صحيح است، براي رسيدن به اهداف‌مان استدلال کنيم.

راه دوم: بايد ببينيم از علماي بزرگ اهل سنت، کسي گفته است که اين روايت صحيح است يا خير؟ مثلا در برخي از کتاب‌ها، مؤلفين آنها، عنايت دارند که به هر روايتي مي‌رسند، بگويند اين روايت صحيح است يا ضعيف. مثلا حاکم نيشابوري در مستدرک، مقيد و ملتزم است به تعيين تکليف اعتبار و عدم اعتبار روايت. هر روايتي را نقل مي‌کند، مي‌گويد که:

هذا الإسناد صحيح يا هذا صحيح علي شرط الشيخين يا شرط مسلم يا شرط البخاري.

و تکليف را روشن مي‌کند. ما روايتي را براي اثبات حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) نقل مي‌کنيم و مي‌گوييم اين روايتي است که علماي بزرگ شما مانند حاکم نيشابوري، آن را تصحيح کرده است و مطلب تمام است.

آقاي هيثمي در کتاب مجمع الزوائد، مقيد است هر روايت را نقل مي‌کند، تکليف روايت را مشخص کند که اين روايت، صحيح يا ضعيف.

راه سوم: ما روايتي را با سندهاي متعدد داريم که آقايان اهل سنت مبنايي دارند بر اين‌که يقوي بعضها بعضا.

ما در علم رجال شيعه، تعبير مي‌کنيم به استفاضه و فقهاي ما بر اين مبنا هستند که اگر يک روايت، مستفيض شد و چندين سند مختلف داشت، ديگر بررسي سندي نمي‌کنيم و مي‌گوييم که روايت، مستفيض است و ما را از بررسي سند، بي نياز مي‌کند و اهل سنت هم تحت عنوان يقوي بعضها بعضا و مي‌گويند چون سندها متعدد هستند، همديگر را تقويت مي‌کنند و مطلب تمام است.

ما از اين سه راه، به راحتي مي‌توانيم اعتبار روايت را اثبات کنيم. مادامي‌که اعتبار روايت، تثبيت نشود، نمي‌‌توانيم به مطلوب و هدف‌مان برسيم. شما رواياتي را نقل مي‌کنيد و آقا مي‌گويد که روايات ضعيف‌اند. شما خيلي از جاها، با روايات صحيح استدلال کرده‌ايد. ما صد مورد از کتاب‌هاي فقهي‌تان را مي‌آوريم که ابن حجر و ديگران مي‌گويند: درست است روايت ضعيف است، ولي يقوي بعضها بعضا و طبق آن هم فتوا داده‌اند. ما هم از همين مبناي شما استفاده مي‌کنيم.

ادامه مبحث در ادامه مطلب..



ادامه مطلب ...
نویسنده : موسوی نظرات :
آخرین پست ها
کلیه حقوق مادی و معنوی این وبلاگ برای "موسوی" محفوظ می باشد!

All rights reserved by خانه قرآن قائم آل محمد(عج) ; Designed and supported by IRLEADER.ir