
">
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ (۴)
سَلامٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
۱) آمرزش گناهان: پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:فرصت شب قدر را غنیمت بدانیم
شب قدر فرصتی است زرین و طلایی برای شستشوی آینه دل. این شب بهترین فرصت است تا خوبیها را جایگزین بدیها، صلح و صفا را جایگزین اختلاف و تفرقه، احسان و نیکی را جایگزین ظلم و ستم، احسان به والدین را جایگزین عاق والدین و صله رحم را جایگزین قطع رحم نماییم. نیکو و شایسته است با صدقات قدمی در جهت آبادانی خانه آخرت برداریم و با اعمال نیک و خیر، ثواب دو چندان ببریم.محمد ناصري دولتآبادي
ماه شعبان نيز در شمار شريفترين ايّام سال قرار دارد كه نه تنها خود شريف است، بلكه بستر ولادت وليّ مطلق الهي، حضرت بقيةالله(ع) نيز هست. از اين روست كه در سخنان پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت(ع) نيز به وفور به اهميّت اين ماه اشاره شده است.
بنابر آنچه در شماري از متون روايي وارد شده، پيامبر اكرم(ص) در يكي از سالها، به هنگام آغاز اين ماه خطبهاي خواندند و مردم را نسبت به شرافت اين ماه آگاه فرمودند. قسمتهايي از اين خطبه چنين است:
شعبان ماه شريفي است و آن ماه من است. حاملان عرش آن را بزرگ ميشمارند و حقّ آن را ميشناسند. آن ماهي است كه در آن همچون ماه رمضان، روزي بندگان زياد ميگردد و در آن بهشت آذين بسته ميشود. و اين ماه را شعبان ناميدهاند زيرا در آن ارزاق مؤمنان تقسيم ميشود و آن ماهي است كه عمل در آن چند برابر ميشود و كار نيكو هفتاد برابر ثمره ميدهد. 1
بنابر آنچه در اين خطبه وارد شده است:
1. شعبان ماه پيامبر اكرم(ص) است؛
2. فرشتگان احترام اين ماه را كاملاٌ رعايت ميكنند؛
3. ارزاق مردمان، به ويژه روزيِ معنويِ آنان در اين ماه تقسيم ميشود؛
4. در اين ماه، فرشتگان بهشت را زينت ميدهند، تا مؤمنان به آن وارد شوند؛
5. خداوند به فضل خود، حسنات مردم را در اين ماه هفتاد برابر پاداش ميدهد، و از گناهان آنان درميگذرد.
بنابر آنچه در حديثي ديگر آمده، اين ماه ماهي است كه:
در هر پنجشنبة ماه شعبان، آسمانها زينت بسته ميشود، پس فرشتگان به دعا ميپردازند كه پروردگارا! آنكس را كه در اين روز روزه بدارد، ببخشاي، و دعايش را اجابت فرماي. پس هر كس كه در اين روز دو ركعت نماز گذارد و در هر ركعت آن يكمرتبه سورة حمد و يكصد مرتبه سورة توحيد را بخواند و بعد از نماز نيز يكصد مرتبه صلوات بفرستد، خداوند تمامي حاجتهاي ديني و دنيايي او را اجابت ميفرمايد. 2
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
"رجب"، ماه خداست؛ ماه پر بركتی است كه اعمال بسیاری برای آن ذكر شده است. باید خود را در دریای زلالش بشوییم تا پاک شویم. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودی خدا می شود و غضب الهی از او دور می گردد و دری از درهای جهنم بر روی او بسته می شود.
اعمال ماه های رجب و شعبان، جهت آماده ساختن روح برای شركت در میهمانی ماه مبارك رمضان می باشد. برای درك عظمت ماه رمضان باید از قبل خود را آماده نمائیم.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است.
اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائك بر زمین نزول می كنند. برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذكر شده است كه فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:
روز پنج شنبه اول آن ماه - در صورت امكان و بلا مانع بودن - روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر" اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر "سبوحٌ قدوسٌ رب الملائكة والروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم" گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر "سبوح قدوس رب الملائكة والروح" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.
پیامبر اكرم( صلی الله علیه و آله) در فضیلت این نماز می فرماید: كسی كه این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد میگوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد كه از هر شدت و سختی نجات یافتی.
میّت میپرسد تو كیستی؟ به خدا سوگند كه من صورتی زیباتر از تو ندیدهام و كلامی شیرین تر از كلام تو نشنیدهام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیدهام. آن زیباروی پاسخ میدهد: من ثواب آن نمازی هستم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمدهام تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افكند.
برگرفته از مفاتیح الجنان
گروه دین و اندیشه تبیان
مهری هدهدی
بدان که شب جمعه اول ماه رجب را ليلة الرغائب مىگويند
و از براى آن عملى
از حضرت رسول صلى الله عليه و آله وارد شده با فضيلت بسيار که سيد در اقبال و علامه در اجازه بنى زهره نقل کردهاند از جمله فضيلت او آنکه گناهان بسيار به سبب او آمرزيده شود و آنکه هر که اين نماز را بگزارد چون شب اول قبر او شود حق تعالى بفرستد ثواب اين نماز را به سوى او به نيکوتر صورتى با روى گشاده و درخشان و زبان فصيح پس با وى گويد اى حبيب من بشارت باد تو را که نجات يافتى از هر شدت و سختى گويد تو کيستى به خدا سوگند که من رويى بهتر از روى تو نديدم و کلامى شيرينتر از کلام تو نشنيدهام و بويى بهتر از بوى تو نبوييدم گويد من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردى آمدم امشب به نزد تو تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهايى تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دميده شود من سايه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قيامت پس خوشحال باش که خير از تو معدوم نخواهد شد هرگز و کيفيت آن چنان است که روز پنجشنبه اول آن ماه را روزه مىدارى چون شب جمعه داخل شود ما بين نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز مىگزارى هر دو رکعت به يک سلام و در هر رکعت از آن يک مرتبه حمد و سه مرتبه إنا أنزلناه و دوازده مرتبه قل هو الله أحد مىخوانى و چون فارغ شدى از نماز هفتاد مرتبه مىگويى 9اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] پس به سجده مىروى و هفتاد مرتبه مىگويي9سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ پس سر از سجده بر مىدارى و هفتاد مرتبه مىگويي9 رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ پس باز به سجده مىروى و هفتاد مرتبه مىگويي9 سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ پس حاجت خود را مىطلبى که إن شاء الله برآورده خواهد شد) و بدان نيز که در ماه رجب زيارت حضرت امام رضا عليه السلام مندوب است و اختصاصى دارد چنانچه عمره در اين ماه فضيلت دارد و روايت شده که تالى حج است در فضيلت و منقول است که: جناب على بن الحسين عليهما السلام معتمر شده بود در ماه رجب و شبانه روز نماز در نزد کعبه مىگزاشت و پيوسته در سجده بود در شب و روز و اين ذکر از آن حضرت شنيده مىشد که در سجده مىگفت 9عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ
منبع : سايت تبيان
در بيان فضيلت و اعمال ماه مبارك رجب
بدانكه اين ماه و ماه شعبان و ماه رمضان در شرافت،كامل و تمامند و روايات بسيارى در فضيلت آنها وارد شده است بلكه از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله روايت شده است كه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در احترام و فضيلت به آن نمىرسد و در اين ماه جنگ با كافران حرام است!!و رجب ماه خدا و شعبان ماه من و رمضان ماه امّت من است،كسىكه يك روز از ماه رجب را روزه بدارد،مستحقّ خشنودى بزرگ خدا مىشود و خشم حق از او دور مىگردد و درى از درهاى دوزخ به رويش بسته مىشود. و از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام روايت شده است:هركه يك روز از ماه رجب را روزه بدارد بهشت بر او واجب مىشود.و نيز فرمود:رجب نام نهرى در بهشت كه از شير سپيدتر و از عسل شيرينتر است،هركه يك روز از رجب را روزه بدارد به يقين از آن نهر بياشامد.و از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:ماه رجب ماه استغفار امّت من است پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزگار و مهربان است و رجب را«اصبّ»[يعنى فروريزندهتر]مىگويند،زيرا رحمت خدا در اين ماه بر امّت من بسيار ريخته مىشود،پس بسيار بگوييد،استغفر اللّه و اساله التّوبة ابن بابويه به سند معتبر از سالم روايت نموده كه گفت:در اواخر ماه رجب كه چند روزى از آن مانده بود به خدمت امام صادق عليه السّلام رفتم.چون نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد،فرمود:آيا در اين ماه روزه گرفتهاى؟گفتم:نه به خدا اى پسر رسول خدا.فرمود:آنقدر ثواب از تو فوت شده كه اندازه آن را جز خدا كسى نمىداند،به يقين اين ماهى است كه خدا آن را بر ماههاى ديگر فضيلت داده و احترام آن را عظيم نموده و گرامى داشتن روزهداران اين ماه را بر خود واجب كرده!!گفتم:يابن رسول اللّه،اگر در باقيمانده اين ماه روزه بدارم آيا به بخشى از ثواب روزهداران آن نايل مىشودم؟فرمود:اى سالم هركه يك روز از آخر اين ماه را روزه بدارد،خدا او را از سختى سكرات مرگ و از هراس پس از مرگ و از عذاب قبر ايمن مىكند،و هركه دو روز آخر اين ماه را روزه بدارد،به آسانى از صراط مىگذرد،و هركه سه روز آخر اين ماه را روزه بدارد از وحشت بزرگ روز قيامت،و از سختيها و هولهاى آن روز ايمن مىشود،و برات آزادى از آتش دوزخ را به او عطا مىكنند. در هر صورت براى روزه ماه رجب فضيلت بسيار وارد شده و در روايت آمده: اگر كسى قدرت بر روزه ماه رجب را ندارد، هر روز اين تسبيحات را صد بار بخواند، تا ثواب روزه ماه رجب را دريابد:
سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ
منزّه است خداى بزرگ،منزّه است آنكه تسبيح جز براى او سزاوار نيست،منزّه است خداى عزيزتر و گرامىتر، منزّه است آنكه جامه عزّت در پوشيد كه تنها او براى آنجامه شايسته است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا شهادت حضرت زهرا (س)واقعیت دارد؟
یکی از اختلافی ترین مسائلی که بین شیعه و سنی وجود دارد جریان شهادت حضرت زهرا(س) می باشد که شیعه معتقد است تنها پس از سه روز از فوت حضرت رسول به در خانه حضرت زهرا(س) رفتند و برای گرفتن بیعت برای خلیفه اول به خانه دختر پیامبر هجوم آوردند و به آتش کشیده شد و بر اثر آن حمله وحشیانه حضرت زهرا(س) آسیب دید و بر اثر همان جراحات به شهادت رسیدند .
در طرف مقابل بسیاری از اهل سنت به هیج عنوان زیر بار قبول این فاجعه توسط خلفا خود نمی روند چرا که این جسارت به شخصیتی مثل حضرت زهرا (س) که بسیار مورد احترام پیامبر و دارای بسیار فضائل که خود کتب اهل سنت بدان اقرار دارند بسیار برایشان سنگین تمام می شود.
تفکر سنی : چگونه می شود به حضرت زهرا(س) جسارت شود و در مقابل حضرت علی که در شجاعت سر لوحه عرب است ساکت بماند و هیچ حرکتی نکند این با غیرتی که از حضرت علی سراغ داریم سازگار نیست؟
تفکر شیعه :وقوع چنین فاجعه ای که به واقع انسان را مبهوت می گذارد بسیار سخت و سنگین است حتی برای شیعه ، که تنها پس از سه روز از فوت پیامبر توطئها و اختلافات به این حد برسد که خانه برادر و دختر پیامبر به آتش کشیده شود . لذا نباید جریان را تنها محدود به همان کودتا بعد از فوت پیامبر بدانیم که توضیحات آن در مطلب سقیفه بنی ساعده آمده است ، بلکه تهیه آتش درب خانه وحی از گذشته در حال آماده سازی بوده است ، گذشته ای که عده ای برای رسیدن به خلافت از همان سالهایی که خود پیامبر زنده بود به کار شکنی(مثل جریان صلح حدیبیه ، ماجرای غدیر و لشگرکشی سپاه اسامه) و تنها گذاشتن پیامبر(مثل جنگ احد و هنگام تدفین ایشان) و بی احترامی به خود پیامبر (مثل مصیبت روز پنج شنبه که هنگام وصیت کردن پیامبر بود) اقدام کرده بودند و تلاشها و نقشهای بسیاری برای رسیدن خود به جانشینی پیامبر انجام داده بودند .
حال برادران اهل سنت که مدعی هستند ا صلا این واقعه اتفاق نیفتاده است به بررسی بخشی از اسنادی که در کتب خود اهل سنت میباشد می پردازیم
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
نظر اهل سنت درباره ی شهادت حضرت فاطمه
با سفارش هاى بسيار پيامبر مبني بر محبت به خاندانش ، متأسفانه برخى حرمت آن را نادیده گرفته، و به هتک آن پرداختند،
در این مورد نصوصى را از کتب اهل سنت نقل مى نماییم، تا روشن شود که مسأله هتک حرمت خانه زهرا(ع)و رویدادهاى بعدى، یک امر تاریخى مسلّم است . با اینکه در عصر خلفا سانسور فوق العاده اى نسبت به نگارش فضایل و مناقب اهل بيت در کار بود، ولى به حکم اینکه (حقیقت شى نگهبان آن است) این حقیقت تاریخى به طور زنده در کتاب هاى تاریخى و حدیثى محفوظ مانده است . در نقل مدارک، ترتیب زمانى را از قرن هاى نخستین ، تا عصر حاضر، در نظر مى گیریم.
1. ابن ابى شیبه و کتاب «المصنَّف»
ابوبکر ابن ابى شیبه (159-235) مؤلف کتاب المصنَّف به سند صحیح نقل مى کند:
انّه حین بویع لأبی بکر بعد رسول اللّه...؛
هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند. این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب ترین فرد براى ما پدر تو است . بعد از پدرت خود تو؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند ، دستور دهم خانه را بر آن ها بسوزانند.
این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على(ع) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به على و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شما بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد!(1)
2. بلاذرى و کتاب «انساب الاشراف»
احمد بن یحیى جابر بغدادى بلاذرى (متوفاى 270) نویسنده معروف و صاحب تاریخ بزرگ، این رویداد تاریخى را در کتاب «انساب الاشراف» به نحو یاد شده در زیر نقل مى کند.
انّ أبابکر أرسل إلى علىّ یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر و معه فتیلة... (2)؛
ابوبکر به دنبال على فرستاد تا بیعت کند، ولى على از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بینم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت براى آن مبعوث شده است!!
3. ابن قتیبه و کتاب «الإمامة و السیاسة»
مورّخ شهیر عبداللّه بن مسلم بن قتیبه دینوری (212-276) از پیشوایان ادب و از نویسندگان پرکار حوزه تاریخ اسلامى است، وى در کتاب «الإمامة و السیاسة» مى نویسد: انّ أبابکر رضی اللّه عنه تفقد قوماً تخلّقوا عن بیعته عند علی ...؛(3)
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
بانوى بزرگ اسلام، حضرت فاطمه سلام الله عليهامظلومه زمان خويش و همه سدهها و قرنهايى است كه تاكنون بر عالم اسلامگذشته است. اين مركز و قطب اهل بيت در سخنان پيامبر(ص) و نيز رفتارهاى آن حضرتبا وى به خوبى معرفى شده است; به طورى كه در جوامع روايى شيعه و سنى، بازتاببرجسته و گستردهاى دارد و همه محدثان و فقيهان به اين سخنان و رفتارهاىپيامبر(ص) در معرفى دختر بزرگوارش به ديده اعجاب نگريستهاند.
در اين مقاله، گوشهاى از شخصيت صديقه كبرى(س) را در آيينه گفتار و كردارنبوى(ص) در چهار قسمت مىنگريم:
1) رضا و غضب فاطمه(س)
2) مقام فاطمه زهرا(س) در روز مباهله
3) مقام فاطمه زهرا(س) در روز قيامت
4) مظلوميت على(ع) در شهادت فاطمه(س).
تكيه ما در اين نوشتار، بر مجامع روايى و تفسيرى اهل سنت است، چرا كه:
خوشتر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران
محدثان و فقيهان بزرگ اهل سنت از پيامبر(ص) نقل كردهاندكه فرمود: «فاطمه بضعه منى من اغضبها فقد اغضبنى; فاطمه پاره تن من است هر كساو را غضبناك كند مرا به خشم آورده است».
اين روايت دو جنبه دارد: سند و محتوى (جنبه دليلى و مدلولى) در اين جا به ايندو جنبه اشارهاى مىكنيم:
مراسم اختتامیه بزرگترین رویداد قرآنی کشور در ساری برگزار میشود
روز شنبه 14 بهمن ماه مراسم اختتامیه بزرگترین رویداد قرآنی کشور با حضور مسوولان کشوری و استانی در ساری برگزار میشود.
به گزارش خبرنگار اعزامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به مازندران، مراسم اختتامیه و تجلیل از برگزیدگان سی و پنجمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم، روز شنبه با حضور نماینده ولی فقیه و رییس سازمان اوقاف و امور خیریه، رییس دیوان وقف شیعی عراق و جمعی از مسوولان کشوری و استانی در شهرستان ساری برگزار میشود.
این مراسم با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدی رییس سازمان اوقاف و امور خیریه، سید صالح الحیدری رییس دیوان وقف شیعی عراق و جمعی از مسوولان فرهنگی استانی در مجتمع هلال احمر شهر ساری برگزار میشود.
سی و پنجمین دوره مسابقات سراسری حفظ، قرائت، ترتیل و مفاهیم قرآن کریم از 9 بهمن ماه با حضور بیش از 450 متسابق در دو بخش برادران و خواهران آغاز شده بود که روز شنبه به کار خود پایان میدهد.
نفرات اول در رشتههای حفظ کل و قرائت قرآن کریم به عنوان نمایندگان کشورمان در مسابقات بینالمللی قرآن کریم حضور خواهند داشت.
همچنین پنج نفر برتردر هر رشته هم در بخش برادران و هم در بخش خواهران در مراسم اختتامیه، جوایز خود را که به گفته مسوولان برگزار کننده رشد 50 درصدی داشته، دریافت خواهند کرد.
بر اساس این گزارش، این دوره از مسابقات که به میزبانی استان مازندران برگزار شده بود، با استقبال مردم این استان مواجه شد.
به گزارش ایکنا: مراسم افتتاحيه سی و پنجمين دوره مسابقات سراسری قرآن كريم صبح امروز با سخنرانی آيتالله نورالله طبرسی، نماينده ولی فقيه ، حجت الاسلام محمدی سرپرست و نماینده ولی فقیه در سازمان اوقاف و آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه در مازندران در مجتمع فرهنگی جمعيت هلال احمر مازندران آغاز شد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه مازندران، نمايندگی ساری، مراسم افتتاحيه سی و پنجمين دوره مسابقات سراسری قرآن كريم كشور صبح امروز دوشنبه، 9 بهمنماه با پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ايران و تلاوت قرآن كريم توسط قاسم مقدمی، نفر اول بيست و نهمين دوره مسابقات بينالمللی قرآن كريم ايران آغاز شد.
بر اساس اين گزارش اين مراسم با سخنرانی آيتالله نورالله طبرسی، نماينده ولی فقيه در مازندران و سخنرانی آيتالله آملی لاريجانی، رئيس قوه قضاييه و حجتالاسلام و المسلمين علی محمدی، نماينده ولی فقيه و رئيس سازمان اوقاف و امور خيريه برگزار شد.
در ادامه اين مراسم از انيميشن قرآنی و تمبر يادبود اين دوره از مسابقات با حضور مسئولان رونمايی میشود.
اين گزارش می افزايد: نمايشگاه قرآنی در حاشيه برگزاری اين مسابقات با بيش از 15 غرفه به ارائه كتاب و نرمافزارهای قرآنی میپردازد.
گفتنی است؛ اين مسابقات در دو بخش خواهران و برادران و در چهار رشته حفظ، قرائت، ترتيل و مفاهيم قرآن كريم با شركت 450 نفر از منتخبان مراحل استانی از 9 الی 14 بهمنماه در شهرستان ساری برگزار میشود.
تحلیل قرآن از دوستی و دوستان
نیاز به دوستی برخاسته از عواطف و احساسات و پاسخ گویی به این بخش از نیازهای وجود آدمی است. انسان موجودی است که بی دیگری یا نمی تواند زندگی کند و یا زندگی وی از حالت تعادلی و کمالی بیرون می رود؛ از این روست که در تحلیل قران از آدمی و آفرینش سخن از دیگری به عنوان جفت و زوج است که در کنار یک دیگر به آرامش دست می یابند ● ابزارها و کنش های ارتباطی گرایش طبیعی به ارتباط و برقرار روابط با دیگری در شکل اجتماع خرد و کلان موجب شده است تا انسان در جست و جوی ابزارهای ارتباطی باشد و کنش هایی خاصی را سامان دهد که این ارتباط را ممکن و شدنی کند. از این روست که ابزارهای زبانی و شفاهی و رفتاری خاصی در انسان برای رسیدن به این مقصد و مقصود شکل می گیرد و تقویت می شود. زبان و بیان به عنوان مهم ترین ابزار ارتباطی پاسخ گویی بخشی از این مهم بوده است. توانایی که زبان و گفتار برای شخص ایجاد می کند این است که ارتباط منطقی و سالمی پدید می آید و شخص به سادگی از راه واژگان و گزاره ها می تواند خواسته ها و دانش ها و آگاهی های خاصی را که به علم و دانایی حضوری و شهودی در یافته است به شکل واژگانی و دانش حصولی به دیگری منتقل کند. در حقیقت انسان احساسات و عواطف و دانش های خویش را در جان خود یافته است از راه کلمات و جملات به دیگری منتقل می کند و به شکل مفاهیم قابل درک به دیگری می رساند و شخص به سبب همین کلمات است که احساس متقابلی و همانندی در خود می یابد و نسبت به واژگان و گزاره ها واکنش نشان می دهد. این گونه است که از شنیدن عشق و محبت خشنود می شود و چهره و گونه هایش شاد و شاداب می گردد و با شنیدن درد و رنج خود را دردمند می یابد. . ادامه مبحث در ادامه مطلب...
عید غدیر برترین و پرشکوه ترین عید اسلامى
روزهاى سرنوشت ساز ملى و عیدهاى شادىبخش و نشاط آفرین دینى در نظر گاه جامعهها و تمدنهاى زنده و آگاه، هر کدام داراى شکوه و اهمیت و ارزش ویژهاى است و مردم خردمند و خردورز و آگاه به تناسب نقش هر یک از این روزهاى تاریخى در نجات و رستگارى و آزادى و رشد معنوى و اجتماعى آن جامعه و مردم، از دیرباز بر اساس راه و رسم مذهبى و ملى، مردمى و یا منطقهاى بدان روزها و عیدها بها مىدهند و فرا رسیدن آنها را گرامى مىدارند و روز شکوهبار « غدیر » و یا عید غدیر از دیرباز در نظر خدا و پیامبرش و نیز خاندان وحى و رسالت و توحیدگرایان و مسلمانان از ارزش و اهمیت وصف ناپذیرى بهرهور بوده و هماره به آن سخت بها مىدهند و آن را برترین و پر شکوهترین عید مذهبى و دینى مىنگرند.
این همه شکوه و عظمت براى این روز بزرگ چرا؟
از نظر آفریدگار هستى اهمیت این روز بزرگ به خاطر آن است که در این روز سرنوشتساز به فرمان او، پیام آورش مدال شکوه و افتخار پیشوایى و رهبرى راستین را بر سینه على(ع)نشاند و تاج معنوى خلافت را بر سر سرفراز او نهاد و او را به عنوان امیر و امام و سررشتهدار دین و دنیاى مردم برگزید و به همین منظور فرشته وحى با پیام او به پیام آورش فرمود آمد و ضمن تسلیم گرمترین تبریک و تهنیت خدا به پیامبر و مردم توحیدگرا این آیه را آورد که:هان اى مردم، امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خویشتن را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما به عنوان آیین جاودانه برگزیدم... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا... (سوره مائده، آیه 3)
شهادت امام محمد تقی(ع) بر همه ی شیعیان جهان تسلیت باد
![]() |
شناسنامه امام محمد تقی (ع)
امام نهم |
مقام: |
محمّد |
نام: |
جواد، التقی |
لقب: |
ابو جعفر |
کنیه: |
علی |
نام پدر: |
خیزران |
نام مادر: |
10 رجب سال 195 ه ق |
روز ولادت(ه ق): |
23 فروردین سال 190 ه ش |
روز ولادت(ه ش): |
مدینه-عربستان سعودی |
مکان ولادت: |
محمّد امین |
سلاطین زمان تولّد: |
17 سال |
مدت امامت(ه ق): |
25 سال |
مدت عمر(ه ق): |
30 ذیقعده سال 220 ه ق |
روز شهادت(ه ق): |
8 آذر سال 214 ه ش |
روز شهادت(ه ش): |
معتصم |
فرمانروایان زمان: |
معتصم |
قاتل: |
کاظمین-عراق |
محل دفن: |
4 |
فرزند پسر: |
7 |
فرزند دختر: |
نگاهی به زندگانی امام جواد علیه السلام
آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.
و نیز گفتنی است، زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.
هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند. او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد. اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
رابطه قرآن و سياست
جامعيت قرآن كريم از جمله ويژگيهاي قرآن است كه مورد قبول همگان است. در قرآن كريم از مباحث و موضوعات مختلفي بحث شده است كه نشان از گستردگي و عمق والاي معارف آن است. يكي از مباحثي كه در قرآن كريم به آن اهميت خاصي داده شده مباحث سياسي است.
مسأله مهم و اساسي ارتباط دين و سياست را ميتوان در معارف قرآن كريم به وضوح دريافت. از آن طرف، در مباحث سياست با توجه به اتقان مباحث سياسي قرآن، استفادههاي فراواني از قرآن ميشود. مباحثي مانند ضرورت تشكيل دولت و حكومت، روابط بينالملل، شورا و مشورت نظام سياسي و مفاهيم مختلف سياسي و... از ديدگاه قرآن كريم را در اين نوشتار به اختصار مورد بحث و بررسي قرار ميدهيم.
ضرورت تشكيل دولت:
از منظر قرآن كريم، دولت امري است كه در ذات ديانت نهفته است. حضرت آيت الله مكارم شيرازي ميفرمايند: بعثت انبياء براي اقامه قسط و عدل است (سوره حديد، آيه 25). دين براي گسستن زنجيرههاي اسارت انسان و تأمين آزادي بشر است. (سوره اعراف، 157). دين براي نجات مستضعفان از چنگال «ظالمان و ستمگران» و پايان دادن به دوره سلطه آنها است؛ بديهي است اين هدفهاي بزرگ بدون تشكيل حكومت امكانپذير نيست. و اگر دين از سياست جدا شود بازوي اجرائي خود را به كلي از دست ميدهد و اگر سياست از دين جدا گردد، مبدل به يك عنصر مخرّب در مسير منافع خودكامگي ميشود.[1] شهيد مطهري نيز ميفرمايد: «همبستگي دين و سياست را بايد به مردم تفهيم كرد. سيد جمال فكر جدايي دين از سياست را به كلي محكوم كرد كه اسلام دين سياست است. اسلام دين اجتماع است».[2]
يكي از آياتي كه ميتوان براي تشكيل حكومت و دولت به آن استناد كرد آيه 25 سوره ص ميباشد. در اين آيه از قول حضرت سليمان چنين آمده است: «وهَبْ لي مُلْكاً» يعني خدايا حكومتي به من عطا كن. يكي از نويسندگان بعد از بيان داستان حضرت سليمان، ذيل آيه سوره «ص» يكي از نكاتي كه ذكر ميكنند اين است كه داشتن يك حكومت نيرومند با امكانات مادي فراوان و اقتصاد گسترده و تمدن درخشان هرگز منافاتي با مقامات معنوي و ارزشهاي الهي ندارد و اين نكته در لابلاي داستان حضرت سليمان عينيت يافته است.[3]
حسادت از دیدگاه قرآن و روایات
درمان حسد حسد از بيماري هاي خطرناک است که ريشه يابي و برسي علل و انگيزه هاي رواني آن ضروري و مفيد است تا پس از پي بردن به عوامل اين بيماري براي درمان آن چاره انديشي کرد و اين مرض مهلک را از خود دور کرد[170]. از جمله ره هايي که براي راه هاي کنترل حسادت، عبارت است از: 1- بي فايده بودن حسد حسادت جدا از اين که به خود فرد ضررهاي فراواني را مي رساند، هيچ فايده اي ندارد. زيرا که نعمت هاي خداوند به واسطه حسد تو از دشمنان تو قطع نخواهد شد. به عبارت ديگر، به واسطه ي حسد کسي، نعمت از محسود زايل نمي شود. پس هر نعمتي که خداوند به او مي دهد بار غمي بر دل تو مي گذارد. و هر بلايي که از او دفع مي شود همانا بر جان تو نازل مي گردد. پس براي هميشه تو محزون هستي. اگر تيغ عالم بجنبد ز جاي نبرّد رگي تا نخواهد خداي در قرآن کريم مي خوانيم: « لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ[171]» يعني «نهايت هر چيزي را وقتي است ثابت». و نيز مي خوانيم: « وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ[172]» ترجمه: «و هر چيزى نزد او اندازهاى دارد» و اگر به حسد حاسد، آن نعمت از کسي زايل شود نعمتي در عالم بر کسي باقي نمي ماند[173]. در پاني کي نمي تواند بر قدرت خدا غلبه کند بنابراين توجه به اين نکات در درمان حسادت براي هر عاقلي مؤثر مي کند: الف: هيچ کس مانع رسيدن رحمت خدا، به بندگانش نيست. در قرآن کريم مي خوانيم: «مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا وَمَا يُمْسِكْ فَلَا مُرْسِلَ لَهُ مِن بَعْدِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[174]» ترجمه: « هر رحمتى را كه خدا براى مردم گشايد بازدارندهاى براى آن نيست و آن چه را كه باز دارد پس از [باز گرفتن] گشايندهاى ندارد و اوست همان شكستناپذير سنجيدهكار» ب: خير و ضرر فقط دست خداست حضرت يعقوب «عليه السلام» با وجود اينکه مي دانست اگر فرزندانش از يک در وارد شوند به آن ها حسادت مي ورزند ولي کلام خود را به قيدي که صلاحيّت آن را دارد مقيد نموده چنين خطاب کرد: « وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ » ترجمه: « و من [با اين سفارش] چيزى از [قضاى] خدا را از شما دور نمىتوانم داشت فرمان جز براى خدا نيست بر او توكل كردم و توكلكنندگان بايد بر او توكل كنند» چون مي دانست مؤثري جز خداوند در حقيقت نيست. و نيز اين گونه اسباب، کسي را از خدا بي نياز نمي سازد، و بدون حکم و اراده ي خدا اثر ندارد، پس بطور مطلق حکم جز براي خداي سبحان نيست، و اين اسباب، اسباب ظاهري هستند که اگر خدا اراده کند صاحب اثر مي شودن. يعقوب «عليه السلام» به همين جهت دنبال گفتار خود اضافه کرد که: « عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ » يعني در عين اين که دستورتان دادم که به منظور دفع بلايي که از آن بر شما مي ترسم متوسّل به آن شويد، در عين توکّلم به خداست، چه در اين سبب و چه در ساير اسبابي که من در امور اتّخاذ مي کنم. و اين مسيري است که هر عاقل رشيدي بايد سيره خود قرار دهد، زيرا اگر انسان دچار گمراهي نباشد مي بيند و احساس مي کند که نه خودش مستقلا مي تواند امور خود را اداره کند، و نه اسباب عادّي که در اختياراوست مي توانند مستقلا او را به مقصدش برسانند، بلکه بايد در همه ي امور به وکيلي پناهنده شوند که اصلاح امورش به دست اوست، و اوست که به بهترين وجهي امورش را تدبير مي کند، و آن وکيل هما نخداوند است و هيچ چيز بر او قاهر نيست[175]. در آيات ديگر قرآن کريم اين مورد را به شکل ديگري اشاره مي فرمايد: «وَإِن يَمْسَسْكَ اللّهُ بِضُرٍّ فَلاَ كَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلاَ رَآدَّ لِفَضْلِهِ يُصَيبُ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [176] » ترجمه: «و اگر خدا به تو زيانى برساند آن را برطرفكنندهاى جز او نيست و اگر براى تو خيرى بخواهد بخشش او را ردكنندهاى نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرساند و او آمرزنده مهربان است» و نيز مي خوانيم: «...أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً[177]» ترجمه: «تمام نيرو[ها] از آن خداست» ادامه مبحث در ادامه مطلب...
نگاهی گذرا به زندگانی امام رضا(ع)
حضرت على بن موسى الرضا عليهالسلام - در روز يازدهم ذيقعده سال 148 هجرى ديده به جهان گشود(1). مادر او بانويى با فضيلت بنام «تُكْتَمْ» بود كه پس از تولد حضرت، از طرف امام كاظم عليهالسلام -«طاهره» نام گرفت(2)
كنيه او «ابوالحسن» و لقبش «رضا» است. او پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (در سال 183 هجرى) در سن 35 سالگى عهدهدار مقام امامت و رهبرى امّت گرديد
خلفاى معاصر حضرت
مدت امامت آن حضرت بيست سال بود كه ده سال آن معاصر با خلافت «هارون الرشيد»، پنج سال معاصر با خلافت «محمد امين»، و پنج سال آخر نيز معاصر با خلافت «عبدالله المأمون» بود.
امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود، شهر مقدس مدينه، اقامت داشت، ولى مأمون پس از رسيدن به حكومت، حضرت را به خراسان دعوت كرد و سرانجام حضرت در ماه صفر سال 203 هجرى قمرى (در سن 55 سالگى) به شهادت رسيد و در همان سرزمين به خاك سپرده شد(3)
امام در عصر هارون
از سال 183 هجرى كه پيشواى هفتم حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام - در زندان بغداد به دستور هارون مسموم شد و از دنيا رفت، امامت پيشواى هشتم به مدت ده سال در دوران حكومت وى سپرى گرديد.
اين مدت، در آن عصر اختناق و استبداد و خودكامگى هارون، دوران آزادى نسبى و فعاليت فرهنگى و علمى امام رضا عليهالسلام - به شمار مىرود، زيرا هارون در اين مدت متعرض امام نمىشد و حضرت آزادانه فعاليت مىنمود، ازينرو شاگردانى كه امام تربيت كرد و علوم و معارف اسلامى و حقايقى از تعليمات قرآن كه حضرت در حوزه اسلام منتشر نمود، عمدتاً در اين مدت صورت گرفت.
شايد علت مهم اين كاهش فشار از طرف هارون، نگرانى وى از عواقب قتل امام موسى بن جعفر عليهالسلام - بود، زيرا گرچه هارون تلاش فراوانى به منظور كتمان اين جنايت به عمل آورد، اما سرانجام جريان فاش شد و موجب نفرت و انزجار مردم گرديد و هارون كوشش مىكرد خود را از اين جنايت تبرئه سازد. گواه اين معنا اين است كه هارون به عموى خود «سليمان بن ابى جعفر»، كه جنازه آن حضرت را از دست عمله ظلم وى گرفته با احترام به خاك سپرد، پيغام فرستاد كه: «خدا سندى بن شاهك را لعنت كند، او اين كار را بدون اجازه من انجام داده است»!(4)
مؤيد ديگر اين معنا اظهارات هارون در پاسخ «يحيى بن خالد برمكى» در مورد على بن موسى عليهالسلام - است، يحيى (كه قبلاً نيز درباره امام كاظم عليهالسلام - بدگويى و سعايت كرده بود) به هارون گفت:
پس از موسى بن جعفر اينك پسرش جاى او نشسته و ادعاى امامت مى كند (گويا نظر وى اين بود كه بگويد بهتر است از هم اكنون على بن موسى عليهالسلام - تحت نظر مأموران خليفه قرار گيرد!)
هارون (كه هنوز قتل موسى بن جعفر را فراموش نكرده بود و از عواقب آن نگران بود)، پاسخ داد:
آنچه با پدرش كرديم كافى نيست؟ مىخواهى يكباره شمشير بر دارم و همه علويّين را بكشم؟!(5)
خشم هارون، در باريانش را خاموش ساخت و ديگر كسى جرأت نكرد در باره آن حضرت به سعايت بپردازد.
على بن موسى با استفاده از اين فرصت در زمان هارون، علناً اظهار امامت مىكرد و در اين مورد بر خلاف پدران بزرگوارش تقيه نداشت، تا آنجا كه بعضى از مخلصان و دوستان آن بزرگوار، او را برحذر مىداشتند و امام عليهالسلام - به آنان اطمينان مىداد كه از سوى هارون آسيبى به وى نخواهد رسيد!
صفوان بن يحيى مىگويد: چون امام ابو ابراهيم موسى بن جعفر عليهالسلام - در گذشت و على بن موسى الرضا عليهالسلام - امر امامت و خلافت خود را آشكار ساخت، به حضرت عرض شد:
شما امر بزرگ و خطيرى را اظهار مىداريد و ما از اين ستمگر (هارون الرشيد) بر شما مىترسيم.
فرمود: او هرچه مىخواهد كوشش كند، او را بر من راهى نيست(6)
نيز از محمد بن سنان نقل شده(7)كه: به ابى الحسن على بن موسى الرضا - عليهالسلام - در ايام خلافت هارون عرض كردم:
شما امر خلافت و امامت خود را آشكار ساخته به جاى پدر نشستهايد، در حالى كه هنوز از شمشير هارون خون مىچكد!!
فرمود: مرا گفتار پيامبر اكرم 6 نيرو و جرأت مىبخشد كه فرمود: اگر ابوجهل توانست مويى از سر من كم كند بدانيد من پيامبر نيستم، و من به شما مىگويم: اگر هارون مويى از سر من گرفت بدانيد من امام نيستم!!(8)
ادامه مبحث در ادامه مطلب
حكومت و سياست در سيره امام رضا (ع)
ان چه در حيات سياسى امام هشتم (ع ) قابل توجه و دقت است ، مسئله ى خلافت و ولايتعهدى است كه از طرف مأمون الرشيد خليفه عباسى به آن حضرت پيشنهاد شد و آن حضرت از پذيرفتن خلافت سرباز زد، و ولايتعهدى مأمون را به كراهت پذيرفت .
داستان آن به اختصار به روايت ابوصلت هروى چنين است : وى مى گويد: در مرو، خدمت امام رضا (ع ) بودم و مامون به آن حضرت گفت : اى فرزند رسول خدا (ص ) فضيلت ، علم ، زهد؛ پارسايى و عبادت تو را مى دانم ، و تو را در امر خلافت از خود شايسته تر مى دانم ، مى خواهم خود را از خلافت عزل كنم و به تو بسپارم و به تو بيعت نمايم . امام (ع ) فرمود:
<اگر خلافت را خدا براى تو قرار داد، روا نيست لباسى را كه خدا در قامت تو راست كرد، بيرون كنى و به ديگران بدهى ، و اگر از آن تو نيست چگونه آن را به من مى سپارى ؟>.
مأمون گفت :
<چاره ى ندارى جز آن كه بپذيرى !>.
امام (ع ) فرمود:
<هرگز اين كار را نكنم ، مأمون بالاخره از اصرار خود نااميد گرديد>.
مأمون گفت :
<وقتى كه خلافت را قبول نمى كنى ، پس ولايتعهدى مرا قبول كن >.
امام رضا (ع ) فرمود:
<پدرم از پدرانش روايت كرد كه من قبل از تو مى ميرم و با زهر شهيد مى شوم >.
مأمون اصرار كرد و امام (ع ) اباء ورزيد، تا آن كه مأمون امام را تهديد كرد كه اگر ولايتعهدى مرا نپذيرى ، گردنت را مى زنم ، امام (ع ) قبول كرد به اين شرط كه عزل و نصب نكند، و عملاً كارى را انجام ندهد، و سنت و شيوه اى را تغيير ندهد، و از دوربه حيث يك مشاور باشد، و مأمون با اين شرط موافقت كرد.
اين جا جاى اين پرسش است در صورتى كه امامان شيعه ولايت و حكومت را حق خود مى دانستند و براى بدست گرفتن قدرت سياسى تلاش مى كردند، پس چرا وقتى كه مأمون خلافت را به آن حضرت پيشنهاد مى كند، حضرت از قبول آن امتناع مى ورزد؟ و ولايتعهدى را با اكراه مى پذيرد و شرط مى كند كه در امور مملكتى دخالت نكند؟
بى ترديد كه خلافت و ولايتعهدى امر عظيمى بود كه دل ها بخاطر آن افسوس مى خورد، و براى انسان هاى آزمند، چه آرزوى بالاتر از اين منصب است كه حاكميت بر همه ى جهان اسلام را پيدا نمايد، و در هر جمعه و جماعات و منابر او از ياد شود، خصوصاً علويون كه در عصر بنى اميه و بنى عباس براى بدست گرفتن زمام حكومت در حال شورش و انقلاب بودند، ولى هم اكنون كه خلافت اسلامى دو دستى به سيد و آقاى آن ها تقديم مى شود، چگونه از پذيرفتن آن سرباز مى زنند؟
اين وضعيت شك و سؤال را در دل ها بر مى انگيزد، در حالى كه همه ى مردم به اعلميت ، اورعيت ، افضليت و شايستگى امام براى خلافت اذعان داشتند، خصوصاً شيعه ها كه امام را معصوم مى دانستند، خصوصاً وقتى مأمون خلافت را پيشنهاد كرد، براى عامه ى مردم ثابت شد كه امام از هر كسى سزاوارتر به خلافت است . پس حتماً در پشت پرده رازها و رمزهايى است كه امام (ع ) آن را مى داند و مردم نمى دانند. تحليل اين قضيه درايت سياسى امام (ع ) را به خوبى روشن مى كند، كه آن حضرت با شيوه ى كه در پيش گرفت ، مأمون را كه داراى نبوغ سياسى بى نظيرى بود، كاملاً شكست داد، و تمامى نقشه هاى سياسى او را نقش بر آب كرد، تا آن كه مأمون آن حضرت را به شهادت رساند.
ادامه مبحث در ادامه مطلب
مختصری از زندگانى حضرت امام صادق (ع)
1. امام صادق ( ع )
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى ( شيعه ) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود .
پدرش امام محمد باقر ( ع ) و مادرش "ام فروه" دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر مىباشد.
كنيه آن حضرت : "ابو عبدالله" و لقبش "صادق" است . حضرت صادق تا سن 12 سالگى معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام ( ع ) از خرمن دانش جدش خوشهچينى كرده است .
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند ، و از مبدأ فيض كسب نور مىنمودند گذرانيد .
بنابراين صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى كه هر امامى آن را دار مىباشد ، بهرهمندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار ، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد .
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت "مكتب جعفرى" را پايهريزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى ( ص ) گرديد .
زندگى پر بار امام جعفر صادق ( ع ) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنى اميه ( هشام بن عبدالملك - وليد بن يزيد - يزيد بن وليد - ابراهيم بن وليد - مروان حمار ) كه هر يك به نحوى موجب تألم و تأثر و كدورت روح بلند امام معصوم ( ع ) را فراهم مىكردهاند ، و دو نفر از خلفاى عباسى ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام ( ع ) مسند خلافت را تصاحب كردند و نشان دادند كه در بيداد و ستم بر امويان پيشى گرفتهاند ، چنانكه امام صادق ( ع ) در 10 سال آخر عمر شريفش در ناامنى و ناراحتى بيشترى بسر مىبرد .
ادامه مبحث در ادامه مطلب....
ولايت از منظر قرآن
((( توجه: آدرس منابع ذکر شده، از نرمافزار مکتبة اهل بيت (عليهم السلام) و المكتبه الشامله ميباشد )))
استاد حسيني قزويني
بحث ما در رابطه با آيه ولايت بود و عرض کرديم که مرحوم شيخ طوسي (ره) ميفرمايد:
از قويترين ادله شيعه بر امامت و ولايت و خلافت آقا امير المومنين (عليه السلام) است.
گفتيم که استدلال بر اين آيه، بر دو رکن و محور است:
محور اول بحث:
اثبات نزول آيه شريفه در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام)
در اين مورد، مفصّل صحبت کرديم و أقوال بزرگان و صحابه و مفسران را آورديم و روايتي را از ابن مردويه و فخر رازي و ديگران آورديم که ثابت ميکند نزول آيه را در حق اميرالمؤمنين (عليه السلام).
در استدلال به روايات اهل سنت، از سه طريق ميشود مسئله را تثبيت کرد:
راه اول: روايت را نقل ميکنيم و سند روايت را از منظر علماي رجال اهل سنت بررسي ميکنيم. يعني در سند روايت، 5 راوي قرار گرفته است و بايد يک به يک اينها را ببينيم. اگر کسي کتاب رجال ذهبي به نام سير اعلام النبلاء - از کتابهاي مفصل و معتبر رجالي اهل سنت که در 25 جلد چاپ شده - و کتاب تهذيب الکمال مزّي - که در 35 جلد چاپ شده و کتاب تهذيب التهذيب ابن حجر - که در 12 جلد چاپ شده و تلخيص تهذيب الکمال مزّي است - را مطالعه کند، عمده بحث رجالي يک روايت حل خواهد شد. بايد راويها را بررسي کنيم و اگر ديديم که راويان را توثيق کردهاند، ميگوييم که روايت صحيح است از منظر اهل سنت، نه از منظر ما. چون ما دنبال اين هستيم به روايتي که در نزد خودشان صحيح است، براي رسيدن به اهدافمان استدلال کنيم.
راه دوم: بايد ببينيم از علماي بزرگ اهل سنت، کسي گفته است که اين روايت صحيح است يا خير؟ مثلا در برخي از کتابها، مؤلفين آنها، عنايت دارند که به هر روايتي ميرسند، بگويند اين روايت صحيح است يا ضعيف. مثلا حاکم نيشابوري در مستدرک، مقيد و ملتزم است به تعيين تکليف اعتبار و عدم اعتبار روايت. هر روايتي را نقل ميکند، ميگويد که:
هذا الإسناد صحيح يا هذا صحيح علي شرط الشيخين يا شرط مسلم يا شرط البخاري.
و تکليف را روشن ميکند. ما روايتي را براي اثبات حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) نقل ميکنيم و ميگوييم اين روايتي است که علماي بزرگ شما مانند حاکم نيشابوري، آن را تصحيح کرده است و مطلب تمام است.
آقاي هيثمي در کتاب مجمع الزوائد، مقيد است هر روايت را نقل ميکند، تکليف روايت را مشخص کند که اين روايت، صحيح يا ضعيف.
راه سوم: ما روايتي را با سندهاي متعدد داريم که آقايان اهل سنت مبنايي دارند بر اينکه يقوي بعضها بعضا.
ما در علم رجال شيعه، تعبير ميکنيم به استفاضه و فقهاي ما بر اين مبنا هستند که اگر يک روايت، مستفيض شد و چندين سند مختلف داشت، ديگر بررسي سندي نميکنيم و ميگوييم که روايت، مستفيض است و ما را از بررسي سند، بي نياز ميکند و اهل سنت هم تحت عنوان يقوي بعضها بعضا و ميگويند چون سندها متعدد هستند، همديگر را تقويت ميکنند و مطلب تمام است.
ما از اين سه راه، به راحتي ميتوانيم اعتبار روايت را اثبات کنيم. ماداميکه اعتبار روايت، تثبيت نشود، نميتوانيم به مطلوب و هدفمان برسيم. شما رواياتي را نقل ميکنيد و آقا ميگويد که روايات ضعيفاند. شما خيلي از جاها، با روايات صحيح استدلال کردهايد. ما صد مورد از کتابهاي فقهيتان را ميآوريم که ابن حجر و ديگران ميگويند: درست است روايت ضعيف است، ولي يقوي بعضها بعضا و طبق آن هم فتوا دادهاند. ما هم از همين مبناي شما استفاده ميکنيم.
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
الگودهی قرآن به جوانان
جوان معمولا در سه حوزه فكر و انديشه، اخلاق و معاشرت اجتماعي، نگراني هايي دارد و خواسته يا ناخواسته به سمت و سويي گرايش پيدا مي كند و در صورتيكه الگويي مناسب به وي ارايه نشود، به الگوهاي نامناسب و نامتناسب روي ميآورد. از اين رو قرآن، در راستاي رسالت هدايتي و تربيتي خود، با بيان داستان هاي واقعي به ترسيم الگوهاي مناسب پرداخته است، كه در اين نوشتار تنها به الگوهاي جوان و يا در سنين جواني مي پردازيم.
الف: حوزه فكر و انديشه
1ـ الگوي مبارزه با عقايد و افكار باطل
الگوي جوان در اين برنامه، حضرت ابراهيم - عليه السلام - است كه در سنين جواني به مبارزه با بت پرستي پرداخت. وي ابتدا با سرپرست خود (آزر) گفتگو كرد و تا آنجا پيش رفت كه از او و همفكرانش بيزاري جست.
قرآن كريم مي فرمايد: (ولقد آتينا ابراهيم رشده من قبل و كنا به عالمين، اذ قال لا بيه وقومه ما هذه التماثيل التي إنتم لها عاكفون) ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم; و از شايستگي او آگاه بوديم. آن هنگام كه به پدرش آزر، و قوم او گفت:اين مجسمه هاي بي روح چيست كه شما همواره آنها را پرستش مي كنيد؟ در پاسخ گفتند: وجدنا آبائنا لها عابدين) ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت مي كردند، ابراهيم واكنش نشان داد و فرمود: لقد كنتم إنتم وآبإكم في ضلال مبين) قطعا هم شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بوديد.[1]
چون تواند ساخت با آزر، خليل؟
چون تواند ساخت با رهزن، دليل؟
آري، همان طور كه راهنما و دليل راه، با راهزن سازگاري و همراهي ندارد، ابراهيم خليل هم با آزر بت تراش سازش نمي كند.
و در جاي ديگر فرمود: واذ قال ابراهيم لا بيه آزر إتتخذ إصناما الهه اني إراك وقومك في ضلال مبين) به خاطر بياوريد هنگامي كه ابراهيم به پدرش آزر گفت: آيا بت هايي را معبود خود انتخاب مي كني؟ من، تو و قوم تو را در گمراهي آشكاري مي بينم. [2]
ابراهيم در مرحله نخست، در مقام استفهام انكاري و توبيخي پرسيد: (اين مجسمه ها چيست كه به عنوان خدا پذيرفته ايد و آنان را عبادت مي كنيد؟.) در مرحله بعد كه آنان به تقليد از پيشينيان خود استدلال كردند، ابراهيم در پاسخ، آنان را به گمراهي متهم نمود.
ادامه مبحث در ادامه مطلب..
يکي از روش هاي فهم آيات قرآن، شناخت مفهوم كلمات قرآني از راه مقابله آنها با متضادشان است. مثلاً در سوره قيامت آيات 31 و 32 ميفرمايد: برای دیدن توضیح کامل به ادامه مطلب بروید..
«فلا صدّق و لا صلّي.ولكن كذب و تولّي؛ پس نه تصديق كرد و نه نمازگزارد؛ بلكه تكذيب كرد و پشت نمود.»
در آيات فوق مشاهده مي كنيم كه«صدق» در برابر«كذب» و«صلّي» در برابر«تولّي» قرار گرفته است. تضاد مفهوم تصديق با تكذيب آشكار است؛ اما از تقابل واژه دوم ميفهميم كه معناي صلاة، متضاد پشت كردن(تولّي) ميباشد؛ يعني صلاة ـ نماز ـ همان رو كردن و اقبال به خداست.
با مطالعه و تأمل درآيات قرآن درمييابيم كه حجم نسبتاً زيادي از آيات قرآن كريم به مسأله علم، شناخت و معرفت پرداخته است كه براي درك و فهم بهتر اين مفهوم ـ علم و شناخت ـ ميتوان از اين روش؛ يعني مقابله آن با مفهوم متضادش ـ جهل و ناآگاهي ـ استفاده نمود.خداوند در آيهي 19 سورهي رعد ميفرمايد:«اَفَمَن يعلَمُ اَنَّما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن ربِكَ الحِقُُّ كَمَن هو اَعمي اِنَّما يتَذَكَّر اُولواالالباب؛آيا كسي كه ميداند آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده، حق است، همانند كسي است كه نابيناست،تنها صاحبان عقل متذكر ميشود».
ادامه مبحث در ادامه مطلب
آداب عید فطر در نگاه مقام معظم رهبری
- واجب است که هر کس برای خود و هر کدام از عایلهاش، تقریباً به قدر سه کیلو از قوت غالب ادا کند. قوت غالب یعنی آن چیزی که مردم غالباً از آن برای تغذیه استفاده می کنند، مثلاً گندم.(1)
ادامه بیانات در ادامه مطلب
فایل صوتی اجرای گروه تواشیح یاسین در شب تولد امام حسن مجتبی (ع)
برای دانلود فایل روی لینک زیر رفته و کلیک کنید
http://faupload.com/upload/91/Khordad/tavashih-esmailpour.wma
مراسم شبی با قرآن
در روز ولادت امام حسن مجتبی (ع) همراه با گروه بین المللی تواشیح یاسین با قرائت برادر حاج صادق سیاری و با مجری گری برادر حاج معین قدم زاده و با حضور روحانیون و خانواده معظم شهدا و مردم قرآن دوست روستای رودبست در مسجد مهدیه برگزار گردید.
البوم عکس مراسم شبی با قران در ادامه مطلب .....
All rights reserved by خانه قرآن قائم آل محمد(عج) ; Designed and supported by IRLEADER.ir